یه خبر خووووووب
یه چندوقتی بود خیلی احساس تنهایی میکردم چون توکهمشغول مهدونقاشی و....بودی وقتی هم که بابا بود همراه بابا میرفتی بیرون منم احساس میکردم خیلی تنهام والبته توهم انگاریه همبازی میخواستی تااز تنهایی دربیای.
تصمیم گرفتیم بریم توفکر نی نی
که خداروشکر ماه پیش فهمیدم که باردار هستم وقتی به بابات گفتم باورش نشد چون خیلی خوشحال شد ورفتیم آزمایش تامطمین شدیم البته اولش به تونگفتیم چون میدونستم مرتب میپرسی کی میاد وبی قراری میکنی گفتیم یکم بگذره بعد بگیم بهتره.
بعداز یکی دوماه که بهت گفتیم
اولین حرفی که زدی گفتی باید دختر باشه ها منم گفتم دست خداست سالم که باشه بهترین هدیه ست حالا دختر یا پسر.
سه ماه اول یکمویار داشتم سردیم میکرد وهمیشه فشارم میافتاد
کاملا با بارداری قبلیم متفاوت بود به دلم افتاده بود که دختره که با قبلا فرق دارم.
الان که دارم این مطلبو مینویسم ماه ۶هستم ویکماه پیش که رفتم سونو خداروشکر همه چیزش خوب بود دختر مامان.
وقتی رفتم سونو وگفت دختره بیشترازهمه بابات خوشحال شد چون اونم مثل تودوست داشت دخترباشه
خدایا شکرت بابت سالم
بودنش راضیم به رضای تو.
تصمیم گرفتیم بریم توفکر نی نی
که خداروشکر ماه پیش فهمیدم که باردار هستم وقتی به بابات گفتم باورش نشد چون خیلی خوشحال شد ورفتیم آزمایش تامطمین شدیم البته اولش به تونگفتیم چون میدونستم مرتب میپرسی کی میاد وبی قراری میکنی گفتیم یکم بگذره بعد بگیم بهتره.
بعداز یکی دوماه که بهت گفتیم
اولین حرفی که زدی گفتی باید دختر باشه ها منم گفتم دست خداست سالم که باشه بهترین هدیه ست حالا دختر یا پسر.
سه ماه اول یکمویار داشتم سردیم میکرد وهمیشه فشارم میافتاد
کاملا با بارداری قبلیم متفاوت بود به دلم افتاده بود که دختره که با قبلا فرق دارم.
الان که دارم این مطلبو مینویسم ماه ۶هستم ویکماه پیش که رفتم سونو خداروشکر همه چیزش خوب بود دختر مامان.
وقتی رفتم سونو وگفت دختره بیشترازهمه بابات خوشحال شد چون اونم مثل تودوست داشت دخترباشه
خدایا شکرت بابت سالم
بودنش راضیم به رضای تو.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی