آقامحمدهادیآقامحمدهادی، تا این لحظه: 11 سال و 2 روز سن داره
کلبه عشقمونکلبه عشقمون، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

عزیزترین هدیه خداوند

برای تو....به یادتو...

1394/5/3 13:16
398 بازدید
اشتراک گذاری

فرزند عزیزم:
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم،
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است،
صبور باش و درکم کن.
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم.
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم… .
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن.
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر.
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو.
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده… همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی…
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو… روزی خود میفهمی.
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم.
                                                               فرزند دلبندم، دوسـتـت دارم.
محبت


 

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

(̲̅P̲̅)(̲̅E̲̅)(̲̅G̲̅)(̲̅A̲̅)(̲̅H̲̅)
3 شهریور 94 12:41
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ... ﮐﻪ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﻋﺸ♥ـﻖ نگاﻩ ﻣﻬﺮباﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺍﺳﺖ! ﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺭﺍ به ﺍﻭ ﺑﺴـﭙﺎﺭ... ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ؛ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺮﺍﺱ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ...