گلبرگ دوم
قربون پسرم برم عزیزم وارد دومین ماه از زندگیت شدیم توی این ماه دیگه به بچه داری عادت کرده بودم وکارات برام راحت تر بود و شما تازمانی که خواب بودی من کارای خونه رو انجام میدادم ولی زمانی که بیدار میشدی دوست داشتی یکی بیادبغلت کنه همیشه دوست داشتی تو بغلم باشی تا میگذاشتمت زمین گریه ات بلندمیشد منم مجبور بودم برای کارای خونه تورو بگذارم تو کریر و تو هراتاق یا اشپزخونه که میرفتم تو رو همراه خودم میبردمو وباهات حرف میزدم شماهم اروم بودی وبه حرفام گوش میدادی.وقتیکه باهات حرف میزدم ونازت میکردم شما میخندیدی قربون خندهات برم.واااای الان که فکرشو میکنم میبینم خیلی دلم برای اون روزا تنگ شده قربونت برم که بزرگ شدی وسالم وسلامتی خدارو...
نویسنده :
مامان آقامحمدهادی
10:13